عرفان حلقه با توسل به اندیشههای امانیستی و غیر الهی، در اولین قدم ضمن تاکید بر دست نیافتنی بودن خداوند، سالک را در رسیدن به حقیقت جهت اتصال به شعور کیهانی که هیچ صبغه الهی نداشته و تنها موید عرفان کابالاست، فرا میخواند.عرفانِ توحیدی، شناختی مبتنی بر کشف و شهود از راه قلب است که با سیر و سلوک همراه میباشد و در این مسیر، دل قابلیت دریافت اسرار و حقایق هستی را مییابد. اما در دورانی که مواجه با نفوذ عرفانهای کاذب، پهلو به پهلوی عرفانهای راستین هستیم، نحوه معرفیِ عرفان به طور عام و عرفان اسلامی به طور خاص بر اسلوبی جدید بنا نهاده شده است.
از آنجا که مدعیان عرفانهای نوظهور همواره به دنبال خیزشی نوین در مسیر سیر و سلوک عرفانی بودهاند، برآنند تا شتابزده خلا به وجود آمده میان انسان و خداوند را پر نمایند، لذا با توسل به اندیشههایی که کمتر صبغه الهی داشته و ریشه در آموزه های اومانیسم دارد، بشریت را در بیراهه ای جدید گرفتار نمودهاند. اما همانگونه که دینِ ساخته دست بشر، دین نیست، عرفان نیز که یکی از ساحات دین است، باید در زمین وحی ریشه گسترانیده و دستاوردِ التقاط و گزینش عرفانها یا عرفان وارهها نباشد.
در سه دهه اخیر جریان نوظهورِی با عنوان «عرفان حلقه» با ادعایِ صیانت از عرفانِ این مرزوبوم به صحنه آمده است و طریقتی جدید را بنیان نهاده که طی آن سالک، دیگر نیازی به درنوردیدنِ «مقاماتِ» عرفان اسلامی نداشته و تمام مراحل سیر و سلوک با اتصال به شبکه شعور کیهانی طی میشود.محمد علی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در یکی از تألیفات خود می گوید: عرفان کیهانی(حلقه) سیر و سلوک عرفانی از طریق اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی است.
هر چند ماهیت و چیستی شبکه مذکور هیچگاه به طور مشخص و شفاف از سوی رهبر این جریان آشکار نشده است، اما در همان نگاه اول میتوان به عمق انحراف این مسلک از اصول عرفان راستین پی برد.این طریقتِ نوظهور با انتخاب شبکه شعور کیهانی به عنوان واسط میان خالق و مخلوق، راه خویش را از عرفان اسلامی جدا ساخته و به جای قرب و اتصال با خداوند در پی اتصال با شبکه شعور کیهانی است؛ لذا در اولین گامِ سلوک، خداوند را دست نیافتنی معرفی کرده و در پی ناامیدیِ سالک در رسیدن به این حقیقت، او را به اتصال با شعور کیهانی فرا میخواند.
بی تردید اثبات شعور کیهانی، دلایل وحیانی و روایی ندارد و باورمندان به وجود این شبکه، قبل از رهبران و سالکانِ عرفان حلقه، ارباب کابالا بودهاند. منابع دست اول عرفان یهود از قرن دوازدهم بر مبنای گنوسیه، این شبکه را به عنوان واسطان فیض خداوند(انسوف) و رحمت عام او بر مخلوقات معرفی نمودهاند. هر چند که انسوف، خدای کابالا، با الله، خدای عرفان اسلامی، تفاوت های بسیار دارد، اما فعلا در عرفان حلقه این دو خدا اشتراکات قابل ملاحظهای یافتهاند. گویا هردو خدا در پس پرده های غیب مستورند و از آنجا که برای اذهان بشریت قابل درک نیستند، چارهای جز اتصال با شبکه شعور کیهانی نمیتوان یافت.
این شعور کیهانی که در عرفان حلقه یدالله معرفی شده است، در کابالا نیز همچون دست آفرینشگر خداوند، مامور خلق و رساندن فیض انسوف بر عوالم چهارگانه است. از آنجا که کابالیستها معتقدند انسوف به دلیل لایتناهی بودنش نباید به خلق موجودات متناهی بپردازد، مامورانی را موظف به امر آفرینش کرده است که سِفیروت نام دارند.
شبکه سفیروت که شامل ده سفیره(مفرد سفیروت) است، در حقیقت عناصری مذکر و مونث میباشند که از انسوف صادر شدهاند و مامور انتقال رحمت عام او به سوی کائنات هستند. سه صورت اولیه این شبکه به اعتقاد تابعان کابالا، خارج از فهم انسان است، اما هفت حلقه یا سفیره دیگر که به نام شبکه شعور کیهانی شناخته میشود، دارای اهمیت بسیاری است که عارفان کابالایی برای وحدت با خدا(انسوف) چاره ای جز شناخت و وحدت با این شبکه ندارند.
بنابر باور کابالیستهای یهودی این شبکه به طور آگاهانه به اداره جهان میپردازد و از طریق این نیروها و انرژیها که هوشمند و موثر بر زندگی روزمره انسانها هستند، میتوان به امر فرا درمانی پرداخت، همچنان که طاهری هم به آن اشاره دارد و مدعی است از طریق اتصال به این شبکه به درمان افراد میپردازند.
امروزه کابالیستها در مرکز تحقیقات کابالا در اسرائیل برای شفای بیماران، دست به فرا درمانی میزنند، تا از طریق تمرکز و مدیتاسیون، انرژی لازم را جهت بهبود حال بیماران از شبکه شعور کیهانی دریافت کنند و سپس آن انرژی را به سوی بیماران هدایت نمایند تا باعث شفای آنان شوند. این نیروها در کابالا همانند عرفان حلقه جنبههای مثبت و منفی دارند و گاهی انسان ها تحت تاثیر جنبه های منفی این شبکه قرار میگیرند.
عرفان حلقه، اتصال به این شبکه شعور کیهانی را تنها شرط سیر و سلوک اعلام کرده و کابالیستها هم معتقدند انسانها با اتصال به این شبکه و دستیابی به نیروی کیهانیِ آن میتوانند سرنوشت خود را تغییر دهند و قادر به انجام هر کاری شوند، که درمانگری جزیی از آن است. این شبکه در عرفان یهود منشاء پرداختن به امور جادوگری و ترویج سحر و جادو شده است.
از آنجا که کابالیستهای معاصر معتقدند علم آخرالزمانی همان تعالیم کابالا است، با تمام قوا در حال انتشار عقاید خود در بین فرهنگ کشورهای مختلف هستند. از این رهگذر با چاپ کتب فراوان و ترجمه آن به زبانهای گوناگون و نیز در اختیار گرفتن نویسندگانِ توانا که بتوانند آموزه های کابالایی را از طریق تالیفات و رمانهای خویش، برتفکر انسانها حاکم کنند، درصدد برپایی یک دین نوین جهانی بر پایه عقاید و اندیشههای خویش هستند. از این رو همچنان که طاهری در اصل اول از اساسنامه عرفان حلقه معترف است، همه تلاشها برای نزدیکی انسانها به یکدیگر است و شبکه شعور کیهانی همان زیربنای بخش اشتراکات فکری انسانها است.
برای برپایی دینِ نوینِ جهانی و تلاش برای نزدیکی انسان ها، بخش رو بنای فکری آنها که به اعتقاد عرفان حلقه، اعتقادات، مراسم و مناسکِ مختلف ادیان است، دیگر اهمیت نداشته و تنها اعتقاد به قدرتی همچون نیروها و انرژیهای شعور کیهانی کافی است. اینگونه اختلافات بر سر اصول ادیان نیز کم رنگتر شده و تحقق دین نوین جهانی با رهبری فراماسون های یهودی هموارتر میگردد.
کلام آخر این که چگونه عرفان حلقه خود را تابع عرفان اسلامی و ایرانی معرفی کرده، اما در آن از سلوک به سوی خداوند کمتر نشانی هویدا نیست. اتصال به شعور کیهانی که عامل اشتراک بین عرفان حلقه و عرفان یهود است، چگونه کشف و شهودی است که توسط رهبر این حلقه صورت گرفته، اما کابالا قرنهاست که آن را پذیرفته و به دنبال کنترل نیروهای این شبکه در راستای اهداف قوم یهود است!؟/
اديان نيوز و رسا